سم والتون، کارآفرینی که صنعت خرده فروشی جهان را متحول کرد
به گزارش الوصنف ، ساموئل والتون، تاجر و کارآفرین آمریکایی بود که برای تاسیس خرده فروشیهای والمارت و سامز کلاب شناخته میشود. والمارت آنچنان رشد کرد که به بزرگترین شرکت جهان به لحاظ درآمدی و بزرگترین کارفرمای خصوصی در جهان تبدیل شد. والتون برای دورهای ثروتمندترین مرد جهان بود.
سم والتون در مزرعهای در اوکلاهامای آمریکا بزرگ شد. او کار در صنعت خردهفروشی را در سال 1940 آغاز کرد و به عنوان کارآموز فروش در فروشگاهی مشغول بکار شد. سم پیش از آن از دبیرستان فارغ التحصیل شده بود و بعدا به دانشگاه میسوری رفت. او اشتیاق زیادی به شغلاش داشت ولی فروشنده ایده آل شرکت نبود. رئیس حتی به دلیل درس خواندن حین کار و معطل کردن مشتریان او را تهدید به اخراج کرد و گفت او به درد این کار نمیخورد. ولی توانایی والتون در فروش او را نجات داد بهطوری که 25 دلار در ماه به عنوان کمیسیون علاوه بر دستمزد خود دریافت کرد.
والتون در 1942 به ارتش ایالات متحده اعزام شد، در طول جنگ جهانی دوم به عنوان افسر ارتباطات در سپاه اطلاعات ارتش خدمت کرد. زمانی که در سال 1945 از ارتش آزاد شد، والتون باید از همسرش و فرزندشان حمایت میکرد، بنابراین او تصمیم گرفت به تنهایی حمله کند. والتون با گذاشتن 5000 دلار از پول خود و 20 هزار دلاری که از پدرزنش قرض گرفته بود، در سن 27 سالگی، یک “فروشگاه بن فرانکلین” در “نیوپورت آرکانزاس” را خریداری کرد که شعبهای حق امتیازی از شرکت والتر برادرز بود.
با کار سخت و سیاست قیمتگذاری پایینتر از آنچه دیگر خرده فروشان دریافت میکردند والتون بهزودی توانست کسبوکار خود را گسترش دهد. اما موفقیت مغازه از چشم مالک مغازه والتون دور نماند که تصمیم گرفته بود این کسب و کار را برای پسرش بگیرد. اما والتون ابدا قصد فروش نداشت بنابراین مالک نیز از تمدید اجاره نامه خودداری کرد. او که در طول پنج سال گذشته زندگی اش را در آن شهر ساخته بود حالا مجبور بود آنجا را ترک کند چراکه فضای دیگری برای جابجایی فروشگاه وجود نداشت. باور این اتفاق برایش بسیار دشوار بود؛ او بهترین فروشگاه را در منطقه ساخته بود و سخت کار کرده بود اما حالا مجبور بود شهر را ترک کند و در نهایت تصمیم گرفت اینکار را انجام دهد.
باوجودی که این شرایط از نظر او ناعادلانه بود، اما والتون در عین حال که از صاحب مغازه هم عصبانی بود خود را برای چسبیدن به چنین قرارداد اجارهای سرزنش میکرد. ارزیابی والتون از وضعیت نکات بسیاری برای یادگیری دارد: احساس بیماری میکردم، نمیتوانستم باور کنم که این اتفاق برای من میافتد، این واقعا مثل یک کابوس بود، من بهترین فروشگاه را در کل منطقه ساخته بودم و سخت کار کردم، همه چیز را درست انجام دادم، و حالا من را از شهر بیرون میکردند.
بسیاری از کارآفرینان بزرگ دیگر با مشکلات مشابهی روبرو شدند. بسیاری مرتکب اشتباهاتی شدند که فقط خودشان را سرزنش میکردند. بسیاری با موقعیتهایی مواجه شدند که شکستهایشان در مسیر رسیدن به هدف به نظر غیر منصفانه میآمده. اما کارآفرینان بزرگ، بهطور کلی، افرادی با خوشبینی ذاتی و عظیم هستند؛ آنها معتقدند که تلاش صادقانه و هوشمندانه با پاداش مناسب همراه خواهد بود. “چیزی که آنها باور ندارند این است که زندگی ناعادلانه است”؛ وقتی همه کارها را درست انجام میدهید و نتیجه اشتباه میشود، علت یک سوء تفاهم موقت کیهانی است که در زمان مناسب اصلاح خواهد شد.
مانند دیگر کارآفرینان بزرگ، والتون سبک سفر کرد و نشخوار فکری نکرد: من هرگز کسی نبودهام که مدام فکر کنم، و آن زمان هم این کار را نکردم… میدانم که بعد از آن اتفاق قراردادهای اجارهام را با دقت بیشتری خواندم، و شاید کمی بیشتر مراقب بودم که جهان چقدر میتواند سختگیر باشد… اما من به ناامیدی خود فکر نکردم.
بیشتر مردم ممکن بود با این تجربه تسلیم شوند، ولی نه سم والتون. او به دنبال مکان جدید برای کسبوکار شهرهای کوچک چون “لیتل راک در آرکانزاس” را جستجو کرد. والتون در میدان شهر مغازهای باز کرد و اینبار روی قرارداد 99 ساله تاکید کرد.
او فروشگاه Walton’s Five & Dime را در تابستان 1950 باز کرد. دو فروشگاه دیگر هم در شهر بودند ولی هیچکدام قیمتهای پایینی را که والتون ارائه میکرد را نداشتند. این فروشگاه جدید بهزودی به موفقیت قبلی رسید و او را ترغیب کرد که به دنبال فرصتهای مشابه دیگر باشد. در طول دهه 1950 او با استفاده از درآمد فروشگاه و وام صاحب 15 فروشگاه شد؛ اما سودی را که انتظارش را داشت نمیدید و فکر میکرد که باید پول بیشتری به دست بیاورد. او تصمیم گرفت یک استراتژی جدید اتخاذ کند؛ کاهش چشمگیر قیمتها به این امید که رقبای خود را کنار بزند و تفاوت قیمت را از طریق افزایش حجم فروش جبران کند. این رویه کاملا جدید نبود، اما در آن زمان، فروشگاههای تخفیفی کوچک بودند، در شهرها قرار داشتند و فقط کالاهای خاصی را تخفیف میدادند. ایده والتون این بود که فروشگاههای بزرگی بسازد که روی همه چیز تخفیف دهند و آنها را در شهرهای کوچک قرار دهد.
در ابتدا، او با ایده خود به شرکتی که فروشگاههای بن فرانکلین را امتیاز داده بود، نزدیک شد. اما مدیران شرکت از او حمایت نکردند. بنابراین والتون تصمیم گرفت خودش قمار را انجام دهد. او با رهن خانه خود و قرض گرفتن، “اولین والمارت” خود را با کمک برادرش باد والتون افتتاح کرد. آنها که در اصل Wal Mart Discount City نام داشتند، درهای خود را در سال 1962 در راجرز آرکانزاس باز کردند.
مشتریان روستایی از اینکه تخفیف شهرهای بزرگ نیویورک به شهرهای کوچک آمریکا آمده بود، به وجد آمده بودند، به فروشگاههای والتون هجوم آوردند و فروش آنها افزایش یافت. این موفقیت اولیه بودجهای را برای توسعه بیشتر فراهم کرد و تا سال 1969، 18 والمارت در سراسر آرکانزاس و میسوری وجود داشت.
تا آن زمان، والتون بودجه توسعه را از طریق سود و استقراض تامین می کرد، اما در سال 1970 تصمیم گرفت شرکت را سهامی عام کند. پیشنهاد اولیه نزدیک به 5 میلیون دلار درآمد داشت، و اگرچه والتون و خانوادهاش 61 درصد مالکیت سهام را حفظ کردند، درآمد حاصل از آن به او اجازه داد تا بدهیهای شرکت را بپردازد و با برنامههای توسعه بلندپروازانهاش پیش برود.
والتون هرگز برای زندگی به نیوپورت برنگشت، اما به عنوان یک تاجر به آنجا بازگشت. والمارت شماره 18 در 1969 افتتاح شد، نوزده سال پس از آنکه از شهر خارج شده بود و زیاد طول نکشید که فروشگاه قدیمی بن فرانکلین که در خیابان فرانت اداره میکرد مجبور شد ببندد.
مورخان خردهفروشی، ظهور والتون را به تمایل او برای مقابله با ارتدوکسهای رایج خردهفروشی نسبت میدهند. در واقع، اعتقاد اصلی او که زمانی توسط رهبران صنعت مورد تمسخر قرار می گرفت، این بود که فروشگاههای تخفیفدار بزرگ میتوانند در شهرهای کوچک و مناطق روستایی رشد کنند. والتون روستاهای آمریکا را به عنوان جمعیتی وسیع و کم خدمات مینگریست. او فرصت را در جایی میدید که دیگران نمیدیدند.